95

یکم شیر ریختم توی شیرجوش.بسه؟ اندازه یه‌لیوان میشه؟ سوال بی‌جواب همیشگی من. پودرکاکائو و آب‌جوش رو هم می‌زدم و از پنجره آشپزخونه به تیربرق نگاه می‌کردم. کلاغا کجاان پس؟ شیر داشت پف می‌کرد، خاموشش کردم و نهایتا یه لیوان نصفه از شیرکاکائوی دست‌ساز رو هم می‌زدم و به این فکر می‌کردم که امروز بالاخره اون مبحث لعنت‌شده زیستو می‌رسم ببندم یا نه؟ یه پوووف محکم کشیدم و داشتم غرغرای زیرلبیم رو شروع می‌کردم که یهو صدای بارون شنیدم. اصلا هم فکر نکردم که تا سی‌ثانیه پیش داشتم بیرونو نگاه می‌کردم و هیچ خبری نبود مطلقا. پریدم کنار پنجره و نیشم عین احمقا باز بود. اصلا انگار نه انگار تا دودقیقه پیش می‌خواستم وارد راند اول غرغرم بشم. پرده رو مثل جت زدم کنار و همونجوری که توقعش می‌رفت حتی یه ابرسیاهم تو آسمون نبود. صاااف و آبی. کبوتره که روی پنجره همسایه روبه‌رویی نشسته بود، گردنشو یکم کج کرد و چپ چپ نگاهم کرد. انگار مزاحم حریم خصوصیش شدم:| نیشمو بستم. زردک مزخرف، از همیشه زردتر، پرتوهاش رو عین تیغای جوجه‌تیغی می‌فرستاد این‌ور و اون‌ور. توهم زده‌بودم مشخصا. ولی یه‌لحظه وایسا. اون چندصدم‌ثانیه‌ای که توی توهم بارون بودم.زیادی خوب بود. مثل همه توهمای دیگه‌ای که می‌زدم. مثل امیدی که دارم به جهان‌های موازی. مثل اینکه از ته ته ته دلم می‌خوام یه هم‌اسمم، توی یه‌اتاق بزرگ و دایره‌ای زندگی کنه و صبحا بوم نقاشیش رو برداره و بره از طبیعت نقاشی کنه، عصرا برگرده به اتاق دایره‌ای و پر از پنجره‌ش و پیانو بزنه و آهنگ بسازه. توهم، از حقیقت تلخ‌تره. ولی اگه بیخیال حقیقت بشی و بخوای توی توهمات زندگی کنی، اونموقع چی میشه؟ بیمارای روحی و روانی که بعد از مرگ عزیزشون فکر می‌کنن اونا هنوز زنده‌ن رو یادم میاد. حالشون از بیرون رو که می‌بینم، واقعا ترجیح میدم کسی برام عزیز نباشه کلا. آدم دو دقیقه که فکر می‌کنه به دلایل این‌جور بیماریا، می‌بینه خیلیم غیرمنطقی نیستن. یعنی میگم یه‌جور مکانیسم دفاعیه، نه؟ خب. مکانیسم دفاعی. خطوط دفاعی، فصل لعنت شده ایمنی. برگشتیم سر خونه اول.

+بچه‌ها

این پلی‌لیست اسپاتیفای، صداهای مختلف بارونه:دی حالا من نمی‌دونم تو این اوضاع زله واسه‌چی منتظر بارونم ولی خب به‌هرحال اگه بارون بیاد و زله‌ هم بیاد، به نابودی و قهقرا می‌ریم جدی. امیدوارم این دوتا با هم نیان. البته الان که فکرشو می‌کنم، واسه خاموش کردن آتیش‌سوزیای بعد از زله، خوبه. نمی‌دونم. امیدوارم زله نیاد پس. عجیب شد یکم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها